مدرس: سرکار خانم الهام قنبری (کارشناس ارشد کارآفرینی حوزه کسب و کارهای جدید)

سر فصل های:‌

  • آشنایی با ارزش آفرینی
  • تعریف ارزش تقدیمی
  • شناسایی بازار
  • آشنایی با اسناد مکتوب حوزه کسب و کار
  • فضای مجازی به عنوان بازار
  • شناخت بازار
  • هدف گذاری
  • برنامه ریزی برای ورود
  • ابزارهای مهم برای ماندنگاری حضور در فضای مجازی

تاریخ برگزاری:

پنجشنبه 19 فروردین 1400

ساعت 17 الی 19

هزینه دوره 500هزار تومان

  • لینک ثبت نام

استراتژی‌ ‌های بازاریابی و فروش توامان، منجر به ایجاد مشتری می شوند

تکنیک های فروش قوی برای ایجاد درآمد و رشد کسب و کار حیاتی هستند. اما اگر کسب و کار شما فاقد برنامه بازاریابی موثر باشد، شخصی برای فروش نخواهید داشت. ایجاد تعادل بین بازاریابی و فروش به یک استراتژی جامع نیاز دارد تا به راحتی مشتریان خود را شناسایی کنید.  

بازاریابی و فروش

تفاوت بازاریابی و فروش جایی مشخص می شود که بدانیم چه میزان در تبدیل مشتری بالقوه به مشتری واقعی موفق هستید.

بازاریابی شامل استراتژی هایی است که شما برای دستیابی به بازارهای جدید و ایجاد علاقه در مشتریان هدف کسب و کار خود استفاده می کنید. بنابراین، بازاریابی باید معیارهای قابل اندازه گیری داشته باشد تا بتوانید قضاوت کنید که کدام گزینه های بازاریابی مقرون به صرفه هستند و نتیجه می دهند. بسته به صنعت و کسب و کار شما ، استراتژی بازاریابی می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • تبلیغات (چاپی یا محیطی، تلوزیونی و یا مجازی)
  • روابط عمومی
  • استفاده از ظرفیت های شبکه های اجتماعی
  • بازاریابی شبکه ای
  • بازاریابی با تکیه بر برند
  • بازاریابی ویروسی
  • روش برقراری تماس سرد یا ایمیل

فروش فرآیند متقاعد کردن شخصی برای خرید از کسب و کار شما است. این فرآیند اغلب شامل برخی از سطوح تعاملات بین فردی است که منجر به ترغیب مشتری می شود. بیشتر اوقات، این موفقیت را مدیون تلاش های بازاریابی هستید. استراتژی های فروش شما ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • برگزاری جلسات به صورت تک به تک با مشتریان
  • تماس های سرد یا تماس گرم
  • شبکه سازی
  • رویدادهای تبلیغاتی یا نمایشگاه های تجاری
  • تعامل خرده فروشی
  • فروش مستقیم
  • ایمیل و پیامک بدون هدف
  • تمرکز بر مشتریانی که شما را نمی شناسند
  • تمرکز بر مشتریانی که با شما ارتباط دارند، از شما خرید می کنند و برند شما را می شناسند

تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل نیازمند چندین نقطه تماس مناسب است. این موارد می تواند شامل هر نوع پیامد بازاریابی و همچنین رویداد اجتماعی مانند توصیه های دوستان یا نتایج جستجوی آنلاین باشد.

متعادل سازی فرآیندهای بازاریابی و فروش

یکی از مهم ترین چالش های کسب و کار های بزرگ، همراه ساختن دپارتمان فروش و دپارتمان بازاریابی است. دپارتمان بازاریابی عموما بخش استراتژیک سازمان و دپارتمان فروش بخش عملیاتی است. برخی از سازمان ها با انتخاب یک مدیر واحد برای هر دو دپارتمان سعی در برطرف کردن این چالش دارند.

از طرفی، مشاغل کوچک و استارتاپ ها ممکن است به دلیل کمبود منابع، این دو دپارتمان را ادغام کرده و از یک یا دو نفر از همکاران خود بخواهند تا این مسئولیت را به عهده بگیرند. این امر می تواند منجر به یکپارچگی فرآیندهای فروش و بازاریابی شده و تعادل خوبی را برقرار کنند. اما نکته مهم این است که در اغلب مواقع به دلیل تعداد کم نفرات، این توازن بر هم خورده و وزنه فعالیت های یک بخش سنگین تر می شود. این چالش ممکن است به کاهش فروش و یا اخلال در جذب مشتری بصورت پایدار منجر شود.

در نهایت، اگر کسب وکار کوچک یا بزرگ شما در برقراری تعادل در فروش و بازاریابی چالشی ندارد، زمان و منابع خود را صرف یادگیری مطالب بازاریابی، تثبیت برند و تاکتیک های جذب مشتری کنید. زمانی که مدیر و کارمندان بخش فروش و بازاریابی، بر هر دو مهارت های فروش و بازاریابی چیره باشند، این دو فرآیند متعادل شده و سازمان به حداکثر بهره وری خواهد رسید.  

نویسنده: محمد زاغیان، کارشناس ارشد بازاریابی

جهت دریافت مشاوره با ما در تماس باشید.

لطفا قیمت محصولات خود را فقط بر اساس هزینه تعریف نکنید!

قیمت، ارزش مبادله ای کالا یا خدمت که به صورت واحد پول بیان می شود. در واقع در این بخش میخواهیم به پاسخ این سوال برسیم که آیا قیمت انتخاب شده برای محصول، برای مشتری ارزش پرداخت دارد؟

قیمت گذاری در واقع انتخاب مبلغی است که یک کسب و کار در ازای فروش خود در نظر می گیرد. اما اهمیت موضوع قیمت گذاری و درک حساسیت آن، بیش از یک تعریف ساده است. اینکه در فرآیند قیمت گذاری به هزینه های تولید دقت بکنیم یا ارزش برند و یا قیمت رقبا، انتخاب های مهمی است که ممکن است هرکدام سرنوشت متفاوتی را برای کسب و کار ما رقم بزنند.

با درنظر گرفتن تعریف بالا برای قیمت‌گذاری می توان گفت، استراتژی های قیمت گذاری به فرآیندها و روش هایی اطلاق می شود که بنگاه های اقتصادی برای تعیین قیمت محصولات و خدمات خود استفاده می کنند. بطور کلی، قیمت را می توان ابزاری مهم و تاثیر گذار بر حداکثرسازی سودآوری برای هر واحد فروخته شده، دفاع از بازار موجود در برابر تازه واردان، افزایش سهم بازار و یا ورود به بازار جدید دانست. بنابراین، نوع استراتژی قیمت‌گذاری انتخاب شده می تواند دیکته کننده موفقیت یا عدم موفقیت یک کسب و کار باشد.

برخی از رایج ترین استراتژی های قیمت گذاری عبارتند از:

قیمت‌گذاری مبتنی بر ارزش

در این روش، ما با تخمین، ارزش محصول در ذهن مشتری قیمت را انتخاب می کنیم.

قیمت گذاری مبتنی بر رقابت

در این استراتژی، قیمت، با توجه به متضیات بازار و قیمت رقبا تعیین می شود.

قیمت گذاری مبتنی بر مشتری

در این روش، قیمت محصولات و یا خدمات را پس از تحلیل مشتری و شناخت شناسنامه مشتری تعیین می کنیم.

قیمت گذاری مبتنی بر هزینه

روش قیمت‌گذاری بر اساس هزینه، یکی از رایج ترین استراتژی های این حوزه است. شما با استفاده از قیمت تمام شده قیمت فروش را تعیین می کنید.

قیمت گذاری نفوذ

این روش مناسب بازارهای رقابتی و به اصطلاح اقیانوس قرمز است. با انتخاب استراتژی نفوذ می توان مشتریان بیشتری جذب کرد اما راه سودآوری دراز مدت تبدیل این مشتریان به مشتریان وفادار است.

قیمت‌گذاری پویا

این استراتژی، بر اساس تحولات محیط کسب و کار و تحلیل شاخص های اقتصادی، قیمت های متفاوتی را در بازه های مختلف زمانی پیشنهاد می دهد.

کدام یک از استراتژی های مطرح شده و یا ترکیب آن ها مناسب کسب و کار شما است؟

قیمت‌گذاری یکی از مهم ترین اهرم ‌های رشد کسب و کار است.

مطالعات نشان داده است که تغییرات اندک در قیمت گذاری می تواند درآمد شرکت را ۲۵ تا ۵۰ درصد افزایش یا کاهش دهد. در حقیقت، قیمت‌گذاری درست، اهرمی قدرتمند به اندازه جذب مشتریان جدید است. اما متاسفانه تعداد ساعاتی که سازمان ها صرف ایجاد استراتژی بهینه قیمت می کنند نشان دهنده آن است که این اهرم مهم رشد کسب و کار آن طور که باید مورد توجه نبوده است.

خبر خوب این است که برای استفاده از این پتانسیل مهم، دیر نیست. برای دریافت مشاوره در حوزه استراتژی قیمت‌گذاری از این قسمت با ما در تماس باشید.

با توجه به رشد کسب و کار‌های نوپا و کارآفرینی در حوزه‌های مختلف داخلی و خارجی اهمیت تشکیل تیم‌های کارآمد کارآفرینانه بیش از پیش نمایان شده است. تحقیقات بسیاری نشان می‌دهد که یک تیم کارآفرینانه به مراتب نتایج بهتر و سریع‌تری را نسبت به کارآفرین تنها ایجاد خواهند کرد و همین تیم در صورت ناکارآمد بودن می‌توانند به ضررهای مکرر و در نهایت از بین رفتن کسب وکار منتج شوند. بنابراین امروزه موضوع تیم‌های کارآفرینی، عملکردتیم‌ها، چینش و ترکیبات تیم، عناصر موثر بر ساختار تیم و همچنین تاثیر تیم بر عملکرد کلی سازمان در راستای رسیدن به اهداف، موضوعی داغ و در حال رشد و بررسی است. در این این مقاله ابتدا به تاثیر تیم‌های کارآفرینانه بر عملکرد سازمان و سپس معرفی ۸ مولفه موثر بر تشکیل تیم‌های کارآفرینانه خواهیم پرداخت.

موضوع چینش تیم‌های کارآفرینانه در حال رشد است و تحقیقات نشان می‌دهد که ویژگی‌های تیم و ترکیب آن به شدت و بطور منحصر به فرد در موفقیت سازمان و بهبود عملکرد آن نقش دارد. عملکرد مناسب تیم و دستیابی به نتایج مطلوب عملکردی نشانگر موفقیت ساختار و عملکرد تیم است، همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است اولین فاکتور تاثیرگذار بر کیفیت خروجی تیم ساختار آن است که در این مقاله مورد بحث ما است.

عوامل موثر بر ساختار تیم‌های کارآفرینانه

شخص کارآفرین

منشأ اصلی تیم کارآفرینی یک فرد واحد است که همچنین به عنوان یک سرپرست و به دلیل آرزوهای ذاتی، فرصت تجاری مشخص و یا کشش محیطی ، انگیزه ایجاد یک سرمایه گذاری جدید را دارد. این کارآفرین را می‌توان کسی دانست که در تصمیم‌گیری در مورد تخصیص منابع محدود تخصص دارد. بنابراین، منشا اصلی تیم‌های کارآفرینانه، یک شخص است؛ نه یک تیم، یک کمیته یا یک سازمان. یک کارآفرین بر اساس استراتژی‌های متفاوت و بر اساس ویژگی‌های شخصی دست به ایجاد یک تیم می‌زند.

به عنوان مثال تحقیقات نشان دادند که کارآفرینان انعطاف پذیز بیشتر بر اساس علایق شخصی و تشابهات تیم را ایجاد کرده و تفویض اختیار می‌کنند زیرا آن‌ها دارای علایق مشابه و ویژگی‌های تحسین برانگیزی هستند و احساسات مورد پسند کارآفرین را بازتاب می‌کنند. این استراتژی بر تناسب نوع و شباهت بین بنیانگذاران تأکید دارد.  کارآفرینان باید هنگام تشکیل تیم با این روش توجه جدی داشته باشند، زیرا احتمال درگیری عاطفی در چنین تیمی بسیار زیاد است. در مقابل برخی کارآفرینان با رویکرد منبع محور تیم را تشکیل می‌دهند. در این حالت صفات دیگری از قبیل خودمختاری و نیاز به سلطه، چینش متفاوتی از تیم‌های کارآفرینانه را در پی داشته و تمرکز بر سرمایه انسانی، دانش، مهارت و توانایی‌های افراد است.

تیم

یک تیم کارآفرین به عنوان “دو یا چند نفر که علاقه به دستاوردهای مالی قابل توجهی دارند و به طور فعال در توسعه شرکت شرکت می کنند” تعریف شود. نکته اساسی در مفهوم تشکیل تیم این است که با گذشت زمان شکل گرفته و ساختار می‌یابد. تحقیقات نشان می‌دهند که یک تیم کارآفرینانه تاثیر بسیار زیادی بر عملکردها دارد و ترکیب اولیه تیم‌ها تاثیراتی طولانی مدت هم بر تحول مدیران عالی و هم در ایجاد ساختارهای جدید عملکری و مالی دارند.

همچنین تحقیقات در رابطه با استارتاپ‌ها نشان می‌دهد که تیم‌های کارآفرینانه عملکرد بهتری نسبت به شخص کارآفرین دارند. با توجه به سابقه و اندازه کوچک استارتاپ ها ما انتظار داریم که این تاثیر در کسب و کارهای نوپا با شدت بیشتری منعکس شود. نکته مهم این است که معمولا تیم‌های کارآفرینانه‌ ای که در دل کسب‌وکارها قرار دارند دارای ساختار مشخصی نبوده و از منظر ابعاد گوناگون متفاوت هستند. بنابراین کارآفرینان باید تیم‌هایی را بسازند که بر روی اعضایی متعهد متمرکز بوده و در عین حال درگیری عاطفی کمتری ایجاد کنند تا اثربخشی تیم بالاتر رود.

تنوع

تنوع یا ناهمگنی تیم به جای تجمع ساده؟ به دلیل تنوع مهارت‌ها و دیدگاه‌های موجود در تیم تاثیر مهمی بر عملکرد سازمان داشته و تحقیقات به دو دسته تقسیم می‌شوند، تعدادی تنوع را مثبت و تعدادی مضر می‌دانند. تحقیقات شواهدی را برای حمایت از این ایده فراهم آورد که وقتی کارآفرین اصلی و تیم سرمایه گذاری دارای منابع مالی ، تجربی ، ذهنی و عاطفی متنوعی هستند ، رونق تجاری بهینه می شود.

زیرا تنوع، تصمیم گیری تیم را با آوردن دیدگاه‌های گسترده تر و مجموعه وسیع تری از راه حل‌های جایگزین و ایده های نوآورانه در كنار هم؛ مبنی بر این امر که تنوع، دامنه چشم انداز، منابع شناختی و ظرفیت کلی حل مسئله را گسترش می‌دهد، افزایش می دهد. در واقع تیم های ناهمگن مجموعه متنوعی از منابع را ارائه می دهد که ممکن است در مقابله با مشکلات غیر معمول و دستیابی به نتایج با کیفیت بالاتر، خلاق تر و نوآورانه مفید باشد.

در مقابل دیدگاه طبقه بندی اجتماعی فرض می کند که اختلاف بین اعضای تیم ممکن است باعث طبقه بندی دیگران به صورت مشابه یا غیرمشابه شود. این دسته بندی ها ممکن است روندهای تیمی منجر به درگیری را مختل کرده و به نوبه خود عملکرد تیم را تضعیف کند. نتیجه چنین فرایندهای دسته بندی ممکن است این باشد که تیم ها وقتی همگن باشند و نه ناهمگن ، هموارتر عمل کنند و اعضای تیم از تیم های همگن رضایت و جذب بیشتری داشته باشند. این دیدگاه توسط مطالعاتی که انسجام گروه بالاتر ، گردش مالی پایین تر و عملکرد بالاتر را پیدا می کند ، پشتیبانی می شود.

اندازه

اندازه شامل تعداد افرادی است که در یک سازمان یا در یک تیم استخدام می‌شوند و ایده‌ای را درباره منابع موجود در یک سازمان یا تیم فراهم می‌کند در شرکت‌های تاسیس شده، اندازه تیم اصلی سازمان در تعداد مدیران ارشد تشکیل دهنده آن است. محققان طراحی سازمانی اندازه تیم مدیریتی را به عنوان یک عنصر اصلی سازمانی مشاهده می‌کنند. همچنین اندازه تیم مدیریت عالی را میتوان تعیین کننده مهم عملکرد شرکت در شرکتهای بزرگ و مستقر و استارتاپ‌ها دانست.

مفهوم اندازه بطور معمول با مفهوم ناهمگنی و تنوع مرتبط است ( که در بالا ذکر شد) به همین دلیل فرض بر این است که اعضای تیم بیشتر در دسترس بودن منابع تیم را افزایش می دهند، که به نوبه خود باعث افزایش سطح سرمایه انسانی موجود در سازمان می شود. با حمایت از این تأثیر مثبت، چشم اندازهای سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی از اندازه تیم به عنوان یک عامل میانی برای مقدار ناخالص سرمایه انسانی و منابع اطلاعاتی دانش که برای یک سرمایه گذاری جدید در دسترس است استفاده می کنند.

اختیارات تصمیم گیری

تفویض اختیارات تصمیم‌گیری به معنای توزیع اختیارات تصمیم‌گیری در سطوح مختلف شرکت است. اختیار مدیریت ، محدوده عملیاتی را توصیف می کند که در یک شرایط خاص در اختیار تصمیم گیرندگان قرار دارد. اعضای سازمان در بالاترین سطح سلسله مراتب ممکن است تصمیم بگیرند که مرجع تصمیم‌گیری را متمرکز نگه دارند یا آن را به سایر اعضای سازمان در سطوح پایین سلسله مراتب تفویض کنند. در صورت متمرکز نگه داشتن، اختیار نهایی برای تصویب تصمیمات فقط به اعضای بالای سلسله مراتب سازمان اعطا می‌شود.

برعکس، اگر اختیارات تصمیم‌گیری در سلسله مراتب به سمت پایین واگذار شود، سایر اعضای سازمان (سطح پایین) می‌توانند تصمیم بگیرند. هنگامی که اختیارات مدیریتی بالا باشد نتایج سازمانی بازتاب دهنده ویژگی های تیم مدیریتی هستند. طبق نظریه پردازش اطلاعات، تمرکز اختیارات تصمیم گیری ممکن است باعث نشت اطلاعات و تأخیر در تصمیم‌گیری شود، به‌ویژه هنگامی که سلسله مراتب دارای چندین سطح باشد. نمایندگی این مشکلات را کاهش می‌دهد زیرا به اعضای سازمان امکان تصمیم‌گیری مستقل و همزمان را می‌دهد.

منابع

تیم‌های کارآفرین زمینه ای را فراهم می کنند که در آن این منابع مختلف با هم ترکیب می شوند. بدون مشاهده مستقیم منابع جمع آوری شده، درک نحوه کارکرد منابع و مكمل های تأسیس تیم كار مهیبی است. ترکیبات اعضای تیم کارآفرینانه منجر به ایجاد درصد متفاوتی از منابع مختلف شده و این موضوع نیز ناظر بر تنوع در تیم‌ها است.

منابع ممکن است همزمان با پیشرفت تیم جمع شوند بطوری که در مراحل مختلف بنیانگذاران اصلی از طریق رشد توانایی های افراد و استخدام افراد جدید و همچنین ارزیابی فرصت‌های مالی ترکیب بهتری از منابع ایجاد کنند. در این مسیر؛ اعضای تیم موسس و کارمندان اولیه برای فعالیت های جدید بسیار مهم هستند زیرا فرض بر این است که بنیانگذاران منابع به دست آمده از تجربه قبلی را به شرکت های تازه تاسیس خود منتقل می کنند. این منابع برای سرمایه گذاری های جدید اهمیت ویژه ای دارند زیرا شرکت های نوپا عموما محدودیت منابع دارند.

تخصص

تخصص منجر به تجزیه وظایف پیچیده به زیر وظایفی می‌شود که به اعضای مختلف سازمان اختصاص یافته است. تحقیقات مربوط به این موضوع اذعان کرده است که تخصص ممکن است در کنار آمدن با عدم اطمینان کمک کند. در واقع، با تطبیق افراد و وظایف، تخصص به شما امکان می‌دهد تا حل مسئله را در سطح سازمانی ارتقا دهید.

علاوه بر این، عملکرد تخصصی اعضای تیم کارآفرینی در وظایف مربوطه منجر به اسکن درست محیط، انتخاب فرصت‌های مناسب و تدوین استراتژی متناست با بهره‌برداری از فرصت ها بوده و نقش مهمی در مدیریت و رهبری سازمان دارد. تخصص به اعضای سازمان این امکان را می‌دهد تا با انجام کار، بهره‌وری بالاتری را که ناشی از افزایش امکان یادگیری است، به دست آورند علاوه بر این، این ادبیات نشان داده است که  که تیم‌های کارآفرینی کاملاً تخصصی در مقایسه با همتایان غیر تخصصی خود در فروش موفق‌تر و در تصمیم گیری سریع‌تر هستند.

ساختار تیم‌های کارآفرینانه

مطالعات متعددی ادعا می کنند که باید به منظور بهبود عملکرد کسب‌وکار کارآفرینانه به طراحی ساختار سازمانی آنها توجه کنند. با تعیین روابط بین بنیانگذاران در مراحل اولیه آغاز یک کسب و کار، ساختار و پیکربندی یک سازمان میتنی بر نحوه استفاده موسسین از روابط، مشخص می‌شود. چینش سازمانی با توجه به عوامل مختلفی انتخاب میشود که هرکدام سیستم کاری متفاوتی را طلب می‌کنند.

بین ساختارهای مختلف سازمانی سه ساختار مهم تیم‌های کارآفرینانه را تشکیل می‌دهند که از نظر موقعیت دسترسی به منابع متفاوت هستند. پیکربندی های مختلف سازمانی مانند یک شبکه جهانی، روابط اجتماعی تجمع یافته است و شانس بیشتری برای همخوانی با دیگران ایجاد می‌کند، همچنین تحقیقات نشان می‌دهد ساختارهای تیم‌های کارآفرینانه تصادفی نبوده و کاملا انتخابی است. مدیران و کارافرینان ایجاد کننده تیم بسته به تمایل آن‌ها در تفویض اختیارات تصمیم‌گیری، ایجاد ساختار سلسله مراتب، تخصص گرایی و … یکی از سه ساختار زیر را برای تیم‌های کارآفرینانه بر طبق تحقیقات انتخاب خواهند کرد.

چکیده :

در این مقاله به بررسی پاسخهای اکتشافی از دو نوع سبک تفکر پرداخته می شود؛ تفکر علایی-تحلیلی و تجربی-شهودی. آنچه به عنوان نظریه در این پژوهش مورد استناد قرارگرفته است، تئوری شناختی-تجربی اپشتین ، س. (1983) و تئوری ناخودآگاه ، ناخودآگاه و خودپنداره. ارائه شده سالس و گرینوالد است. نظریات مختلفی در این تحقیق مورد بررسی می گیرد که ارتباطات ضمیر ناخودآگاه و تصمیم گیری را مورد بررسی قرار می دهد.

تفاوت های فردی در هنجار آماری شرکت کنندگان در مقابل پاسخ های اکتشافی مورد توجه قرار گرفت و این موضع اهمیت داده شد مه ارزیابی شانس در انتخاب رویداد رعایت شود، آزمودنی های مورد نیاز برای رفع ابهامات در جمع آوری باسخ ها نیز مورد توجه قرار گرفت.

تمایل به انتخاب گزینه های غیر ریسکی یکی از مواردی که در این نوع پژوهش بسیار مورد اهمیت است، باید بدانیم نتایج تحقیقات حاصل از تفکر بسیار تحت تاثیر حالت پاسخ دهنده است و شهامت وی در پاسخگویی می تواند در این زمینه تاثیرگذار باشد. نتایج این تحقیق بر تفاوتهای فردی در تصمیم گیری عقلایی و شهودی تاثیر می گذارد.

بررسی پیشینه تحقیق و ادبیات تحقیق

در دهه های اخیر افراد سرشناس زیادی بر روی موضوع داوری و تصمیم گیری و پاسخ دهی انسان ها تحقیق کرده و نظریه های مختلفی در این زمینه ارایه شده است. بخش عمده ای  این تحقیقات محصول تلاش کاهنمن و توراسکای است.

بیشتر نتایج تحقیقات نشان داده است که میانجی های و متغییرهای مختلفی وجود دارد که تصمیم گیری انسان را مورد تاثیر قرار می دهد، قضاوت ها معمولا در اثر برداشتهایی است که انسان ها دارند و این برداشتها پایه تصمیم گیری های افراد را شکل می دهد .

قضاوت یکی از مشکلاتی است که انسان ها با آن دست در گریبان هستند، قضاوت بیش از حد چه در کیفیت و چه کمیت به عنوان یک منبع خطای انسانی می شناسند و این بسیار مهم است، انتخاب و داوری در مقابل قضاوت کردن به عنوان عاملی برای کاهش خطا استفاده می شود. (منظور این است که در ادبیات علمی قضاوت در مقابل داوری قرار دارد)

یکی از نمونه های خطاهای انسانی در تصمیم گیری ها نمونه غیرعادی هوروستیستی “نمایندگی” است ، که وقتی افراد از اطلاعات بسیار محدودی تعمیم می دهند ، نمایان می شود. این اکتشافی غالباً باعث تصور غلط از شانس می شود. میانجی ها ی شناختی تاثیر بزرگی در تصمیم گیری ما دارند.

اکتشافاتی که داوری ها و انتخاب هم مورد استفاده قرار می گیرند موجب می شوند تا مشکلات پیچیده پیش آید و این موضوع مهمی برای کسانی که شیوه های تصمیم گیری را بررسی می کنند. قضات ساده تر به طور کلی ، آنها به دلیل استفاده بیش از حد یا استفاده نامناسب از آنها به عنوان منبع خطای جدی در نظر گرفته می شوند.

مردم انتظار دارند كه دنباله ای از وقایع ایجاد شده توسط یك فرآیند تصادفی ، حتی در صورت كوتاه بودن توالی ، ویژگی های اساسی آن فرآیند را نشان دهد.  در نتیجه ، پس از مشاهده دنباله ای از وقایع که بطور منظم اتفاق می فتد دچار اشتباه در می شوند . حال اگر فرض کنیم در مراحلی که انتظار داشتند انحرافی ببینند فکر می کنند برای برگشتن به مسیر در جهت مخالف برای اصلاح عمل کنند.

مردم بر روی این قاب بندی ها  (منظور همان روالهایی است که انتظار دارند تکرار شود) تعصب دارند چون آن را بخشی از تجربه خود می دانند، آنها بر اساس این قاب بندی ها اقدام به پیش بینی آینده می کنند، ریسک زندگی آنها را همین قاب بندی ها مشخص می کند. آنها اغلب به دنبال نتایج یکسان از سلسله اتفاقات مشابه هستند.

اگرچه اکتشافات داوری و تصمیم گیری یا استراتژی های ساده سازی گسترده و قابل پیش بینی وجود دارند ، اما به هیچ وجه جهانی وهمه گیر نیستند.در مطاله ای از مائول به این دست یافت که پیش بینی مبتنی بر قاب بندی در تمامی  افراد وجود دارد، تقریبا نیمی از افرادی که از قاب بندی در تصمیمات خود استفاده کرده اند شکست خورده اند .

یکی دیگر از دلایلی که واریانس استفاده از اکتشافات داوری و تصمیم گیری را توضیح می دهد اختلالات فردی است. در اندیشه های خاص قاب بندی نشده تاثیر شاخص های بررسی شده یا دیده نمی شود یا بسیار کم است

اختلافات فردی مورد دیگری است که واریانس اکتشافات داوری و تصمیم گیری را توضیح می دهد. اختلافاتی که سالها مورد توجه نبود، تلاشهایی که برای شناسایی تفاوت فردی در قبل وجود داشت را می شود نمایشی دانست. تا آنگه سه محقق به نامهای شاهام ، سینگر و شفر تفاوتهای فردی را ریسک پذیری و ریسک گریزی بررسی کردند و این موضوع محور فرآیندی شد که به تصمیم گیری ختم می شود.

محققان دیگر نشان دادند افراد با خصوصیات شخصیتی مختلف و سبکهای شناختی متفاوت به اکتشافات مختلفی دست پیدا می کنند، از مهارت مکالمه گرفته تا پیچیدگی ها درونی در این روال موثر است.

بعدا تمایل درونی برای درگیر شدن و لذت بردن از تفکر به عنوان تعدیل کننده ای مطرح شد که اثرات ناشی از تعصبات را در تصمیم گیری کاهش می دهد این نقطه ای بود که سبکهای تفکر در استدلال اکتشافی وارد شد.

تحقیقات نشان داد اکثر تصمیمات اشتباهی که رخ داد قابل شناسایی بوده فرد ابزار تصمیم گیری بهتر را در اختیار داشته اما اختلالات فردی که در اثر تفکرات عقلایی وجود دارد سبب شده تا توانایی های فرد کاست شود.

اهداف پژوهشی که بررسی حاضر دوگانه بود: برای اثبات بیشتر شواهد مبنی بر استدلال اکتشافی مربوط به تفاوتهای منظم فردی و درج یافتن یافتنهای “سبکهای تفکر” این تحقیق انجام شده بود.

در این تحقیق سعی شده بود نشان داده شود پردازش اطلاعات در دو سیستم متقابل موازی ، منطقی و تجربی ، با اصول مختلف کار می کنند:

 حالت عقلانی از طریق درک شخص از قواعد متداول منطق ، مشوره ای و تحلیلی است ، در درجه اول کلامی ، آگاهانه و عملکردی دارد. آهسته و خواستار است ، بنابراین ، برای اقدامات تأخیر آمیز و تجزیه و تحلیل پیچیده ، ناامید کننده مناسب است.

در مقابل ، سیستم تجربی به صورت خودکار و ناخودآگاه عمل می کند ، بصری ، خودکار است ، سریع ، انجمنی و جامع. سیستم تجربی وقایع را به صورت نمونه های بتونی نشان می دهد ، با تجربه گذشته از نظر احساسی قابل توجه شکل می گیرد و نتیجه است نه فرایند گرا. این امر به ویژه برای ارزیابی سریع اطلاعات و برای اقدامات تعیین کننده مناسب است.

اگرچه سیستم تجربی گزینه پیش فرض است که رفتارهای روزمره را تعیین می کند ، اما افراد وقتی می توانند به این کار انگیزه دهند ، می توانند به حالت فکری و منطقی تر فکر کنند. رفتار و اخلاق معمولاً تحت تأثیر دو سیستم در امتداد یک زنجیره تأثیر نسبی آنها قرار می گیرد.

پردازش اکتشافی حالت طبیعی عملکرد سیستم تجربی به عنوان یک سیستم بصری ، سریع و خودکار است که نمی تواند اتصالات انتزاعی را که مشخصه سیستم عقلی است ، برقرار کند. آن را از یک یا چند مورد تعمیم می دهد ، این رویدادها را به صورت تصاویر بتونی ، متن خاص ، کل نگر نمایش داده می شود و اطلاعات جدید را به طرح های فعال مرتبط می کند.

روش تحقیق : در این تحقیق دو جداگانه انجام دادند. روش اول بر روی تفاوتهای فردی بود، آنها روش های تصمیم گیری را برای سنین مختلف جنسیت های مختلف و شخصیتها مختلف بررسی کردند  و شیوه ها با هم مقابسه نمودند.

در بخش دوم روال های تصمیم گیری مختلف را در افراد مشخص بررسی کردند که ببیند چرا در حالات مختلف افراد فرضهای مختلف از روال های شبیه به هم دارند.

نتایج :

تحقیقات نشان داد که افراد تمایل به استفاده از استدلالهای اکتشافی در زمان داوری و انتخاب دارند. تفاوت های فردی و یا سبکهای شناختی سبب می شود خطاها تعدیل شوند. افراد به دنبال میانبر هستند و این امر آنها را به سوی تکرار روال ها پیش می برد، آنها دریافتند در نهای در موقعیتهای مختلف فرد به سوی یکی از دو روش تصمیم گیری پیش می رود عقلایی یا شهودی. منظور از شهودی همان تجربه کردن روش در یکی تصمیم گیری جدید و روش جدید است.

افرادی که به قضاوت تمایل داشتند به تفکر عقلایی بیشتر روی می آورند و افرادی که به انتخاب و داوری اعتقاد دارند به سمت تفکر شهودی می روند.

گردآوری مطلب: سعید امامی ابرقویی