مقاله های کسب و کار

به روز ترین موضوعات در حوزه های توسعه فردی، کارآفرینی، کسب و کار، خلاصه کتاب را در مجله راه ایده آل بخوانید. راه ایده آل با ارائه آموزش های تخصصی در قالب مقالات سعی در غنی سازی محتوای ارائه شده در اکوسیستم کسب و کار دارد.

مشتری (costumer) و مصرف کننده (consumer) دو کلمه پرکاربردی هستند که اغلب به جای هم استفاده می‌شوند، اما مفهوم یکسانی ندارند.

مصرف کنندگان در تجارت چه کسانی هستند؟

مصرف کننده هر کسی است که از یک محصول یا خدمات استفاده می کند، چه برای استفاده شخصی یا تجاری.

مشاوره کسب وکار در شرکت توسعه کسب وکار راه ایده آل

مشتریان در بازار چه کسانی هستند؟

مشتری به فردی گفته می شود که محصول یا خدمتی را خریداری کند. ممکن است مشتری آن چیزی را که می‌خرد شخصا استفاده کند و ممکن است مصرف کننده نهایی آنچه خریده است نباشد. در هر صورت تمامی مشتریان به دلیل ایجاد درآمد و گردش مالی برای کسب‌وکار بسیار مهم هستند.

مشتری (costumer)  را می‌توانیم همواره برابر با خریدار محصول یا خدمت بدانیم، اما ممکن است مصرف کننده نهایی نباشد. مصرف کننده (consumer) همواره کاربر نهایی محصول و خدمت است در حالی که ممکن است آن را خریداری نکرده باشد.

مشتریان می توانند محصولی را به عنوان هدیه به مصرف کنندگان بدهند، آن را به شکل اصلی یا جدید بفروشند، یا محصول یا خدماتی را برای استفاده گروه خاصی از مصرف کنندگان تهیه کنند. به عنوان مثال، یک کتابخانه (مشتری)، کامپیوتر را برای استفاده کاربران کتابخانه (مصرف کننده) خریداری می کند.

تفاوت های کلیدی مشتری و مصرف کننده

تفاوت بین مشتری و مصرف کننده بر اساس سه چیز کلیدی است: چه کسی، انگیزه و پرداخت.

شرکت توسعه کسب وکار راه ایده آل ارائه دهنده خدمات مشاوره در حوزه رفتار مشتری و رفتار مصرف کننده

مشاوره کسب وکار در شرکت توسعه کسب وکار راه ایده آل

نکته مهم این است که همه کسب وکار ها مشتری دارند، اما ممکن است مصرف کننده نداشته باشند (مانند کسب وکارهای B2B). تفاوت بین این دو بسیار مهم است زیرا به کسب وکارها کمک می کند تا شیوه های پشتیبانی صحیح را برای مشتریان خاص خود داشته باشند.

مثال های مشتری (costumer)

کسب وکاری که منسوجات را برای تولید لباس و فروش مجدد خریداری می کند، مشتری است.

والدینی که برای فرزند خود لباس می‌خرند، مشتری هستند.

یک شرکت تولیدی که برای ساخت خودرو، قطعات می خرد مشتری است.

آشپزی که از خواربارفروشی برای پختن در رستورانش محصولات می خرد، مشتری است.

کسی که از پت شاپ یک تخت برای سگ خود، مشتری می خرد.

مشاوره کسب وکار در شرکت توسعه کسب وکار راه ایده آل

مثال های مصرف کننده (consumer)

یک مصرف کننده برای استفاده از وای فای رایگان به کتابخانه می رود.

یک مصرف کننده از یک دوست، لباسی را به عنوان هدیه تولد دریافت کرده و آن را به تن می‌کند.

کارمندی که از نرم افزار در محل کار خود برای انجام وظایف روزمره استفاده می کند، مصرف کننده است.

شخصی که هنگام بازدید از فروشگاه مواد غذایی ارگانیک نمونه رایگان جهت چشیدن دریافت می کند، مصرف کننده است.

جهت دریافت مشاوره کسب وکار از شرکت توسعه کسب وکار راه ایده آل با ما در تماس باشید.

هنگامی که یک جوینده کار جستجوی خود را آغاز می کند، پرس و جوهای او ممکن است به این صورت باشد: “شرکت های برتر برای کار در سال جاری کدامند؟” یا، به عنوان جایگزین، “شرکت های برتر در فلان صنعت کدامند”.

منطقی است – امروزه برند کارفرمایی بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. در واقع، 86 درصد از متقاضیان برای شرکتی که در بین کارمندان سابق یا عموم مردم شهرت بدی دارد، درخواست نمی دهند یا به کار خود در آن شرکت ادامه نمی دهند.

در نهایت، سازمان ها زمان زیادی را صرف ایجاد یک داستان جذاب و محرک برند در مورد محصولات یا خدمات خود می کنند. اما چه مدت زمانی صرف پرورش یک برند کارفرمایی قدرتمند می شود تا از جذب و حفظ استعدادهای برتر اطمینان حاصل کنیم؟

برندسازی کارفرما چیست؟

در ابتدایی ترین حالت، برند کارفرمایی شهرت یک سازمان در بین نیروی کار و همچنین درک کارکنان از سازمان به عنوان یک کارفرما است.

به عبارت دیگر، برند کارفرمایی، بازاریابی یک سازمان برای متقاضیان کار و کارمندان داخلی است. هرچه در برندسازی کارفرما بهتر عمل شود، احتمال جذب استعدادهای برتر بیشتر خواهد بود. علاوه بر این، یک برند کارفرمایی مثبت می تواند به سازمان در حفظ استعدادهای برتر کمک کند.

فرض کنید به واسطه عملکرد خارق‌العاده‌، برندی قوی در رابطه با محصولات یا خدمات سازمان ایجاد شده است. متأسفانه، این موضوع به تنهایی باعث متقاعد سازی متقاضیان برای کار کردن در آن سازمان نشده و بر این اساس باید همان استراتژی برندینگ در ارتباط با رهبری، ارزش ها و فرهنگ سازمانی اجرا شود.

اگر یک متقاضی کار از کارمند شرکتی بپرسد “کار کردن در آنجا چگونه است؟” کارمند قرار نیست بگوید، “ما محصولات فوق العاده ای ساخته ایم.” در عوض، او به مدیریت روزمره افراد، ارزش‌های شرکت و فرهنگ محل کار می‌پردازد.

چرا برندینگ کارفرما مهم است؟

یک برند کارفرمای خوب می تواند هزینه های هر استخدام را به نصف کاهش دهد. علاوه بر این، اگر کارفرما به طور فعال برند کارفرمای خود را مدیریت کند، 75 درصد از متقاضیان کار احتمالاً برای شغلی در آن سازمان درخواست خواهند داد و این به معنای امکان انتخاب بهینه از بین گزینه های بیشتر برای سازمان است.

همچنین یک استراتژی خوب در این حوزه می تواند در جذب استعدادهای بهتر، کاهش هزینه های استخدام و کاهش ترک کار و خاتمه همکاری کمک کند.

مراحل طراحی برند کارفرمایی مناسب

شناسایی ارزش پیشنهادی منحصر به فرد سازمان

برای ایجاد یک برند کارفرمایی قدرتمند، بسیار مهم است که بر بیانیه ماموریت، ارزش ها، چشم انداز و فرهنگ شرکت شود. شناسایی نیازهای کسب و کار و سپس کار معکوس برای درک اینکه چه نوع استعدادی برای تحقق آن اهداف نیاز است نیز بسیار ضروری و مهم است.

بررسی و آنالیز برند فعلی

یک سازمان ممکن است از شهرت خود در بین متقاضیان کار و یا حتی رضایت کارمندان خود آگاه نباشد. نظرسنجی‌های داخلی، جستجو در رسانه‌های اجتماعی و یا استخدام شرکتی جهت نظارت بر این موضوع می تواند بسیار موثر باشد. در نهایت با بررسی جنبه های مورد علاقه کارکنان، میتوان نکات مثبت را تقویت کرد.

کارکنان سازمان بهترین معرف های آن هستند

وقتی متقاضیان کار درباره برند کارفرمایی اطلاعات بیشتری بخواهند به سراغ کارمندان فعلی یک سازمان خواهند رفت. بنابراین با ایجاد برنامه های مشخص و کارآمد در حوزه نگهداشت کارکنان، انگیزه آن ها را برای معرفی سازمان به دیگران افزایش دهید.

ایجاد یک فرآیند درست و بهبود مستمر آن

القای یک تصویر مثبت از شرکت با یک فرآیند خوب شروع می شود. بسیار مهم است که کارمندان از همان ابتدا در مورد نقش ها و تیم هایشان درگیر و هیجان زده شوند. با مسلح کردن کارکنان جدید به دستورالعمل‌ها و ابزارهای لازم برای برتری در نقش‌هایشان، انتقال آرام، نرخ گردش مالی کمتر و تیم‌های سازنده‌تر را تضمین خواهد شد.

ایجاد فرصت های یادگیری و توسعه

در سال 2018، اولین دلیلی که افراد شغل خود را ترک کردند، بی حوصلگی و نیاز به یک چالش جدید بود.  اگر به کارکنان اجازه داده شود تا فرصت های یادگیری را دنبال کنند و در حوزه های جدید مهارت پیدا کنند، تاکید سازمان را بر یادگیری و بهبود مستمر نمایان خواهد شد و با به چالش کشیدن کارمندان، رضایت و سرزندگی آن ها افزایش خواهد یافت که می تواند منجر به نرخ حفظ بالاتر شود.

جهت دریافت مشاوره و ساخت برند کارفرمایی مناسب با مشاوران ما در تماس باشید.

توسعه محصول، که مدیریت محصول جدید نیز نامیده می شود، مجموعه ای از مراحل است که شامل مفهوم سازی، طراحی، توسعه و بازاریابی محصولات یا خدمات جدید است. هدف از این فرایند پرورش، حفظ و افزایش سهم بازار یک شرکت از طریق برآوردن تقاضای مصرف کننده است.

در علم بازاریابی نکته مهم این است که یک محصول مناسب همه افراد نیست، بنابراین تعیین بازار هدف برای یک محصول جزء مهمی است که باید در مراحل اولیه توسعه محصول انجام شود. تحقیقات بازار باید در تمام مراحل فرآیند طراحی انجام شود، از جمله قبل از طراحی محصول یا خدمات، هنگام طراحی محصول و پس از عرضه محصول به بازار.

توسعه محصول یک فرایند همیشه در حال تحول و روان است و همانطور که برخی مراحل بسته به ماهیت پروژه تغییر می کند، شخصی که توسعه محصول را مدیریت می کند نیز تغییر خواهد کرد. در برخی از سازمانها، یک تیم اختصاصی وجود دارد که محصولات جدید را بررسی و آزمایش می کند.

در سازمانهای متوسط​​، مدیر محصول اغلب مسئول توسعه محصول است و ممکن است بخشی از تیم بازاریابی باشد. برخی از سازمانهای کوچکتر ممکن است توسعه محصول جدید خود را به یک تیم تحقیق و توسعه برون سپاری کنند. صرف نظر از اینکه چه چارچوبی استفاده می شود و چه کسی مسئول توسعه محصول جدید است ، بخش جدید تنها یک جنبه از کل چرخه عمر محصول است.

توسعه محصول جدید

توسعه محصول چیست

توسعه محصول به طور کلی به تمام مراحل مربوط به انتقال محصول از مفهوم یا ایده از طریق عرضه در بازار و فراتر از آن اشاره دارد. به عبارت دیگر ، توسعه محصول شامل کل سفر یک محصول است.

مراحل توسعه محصول جدید

مراحل زیادی برای این فرآیند وجود دارد ، و این مسیر برای هر سازمان یکسان نیست ، اما اینها رایج ترین مراحل است که معمولاً طی آنها محصولات پیشرفت می کنند:

شناسایی نیاز بازار

محصولات مشکلات مشتریان را حل می کنند. بنابراین شناسایی مشکلی که نیاز به حل دارد (یا راه حل بهتری برای حل آن) جایی است که این سفر باید آغاز شود. گفتگو با مشتریان بالقوه، نظرسنجی ها و سایر فعالیتهای تحقیقاتی می تواند آغازگر این مرحله باشند.

کمی کردن فرصت.

مشکلات معمولا آنقدر بزرگ نیستند که فروش محصولات را تضمین کنند. با این حال، میزان نارضایتی و درد ناشی از آن مشکلات و تعداد افراد یا سازمانهایی که بر آن تأثیر می گذارد می تواند تعیین کند که آیا این مشکل قابل حل است یا خیر و آیا مردم مایل به پرداخت هزینه برای راه حل هستند یا خیر.

مفهوم سازی محصول.

برخی از راه حل ها ممکن است واضح باشند، در حالی که برخی دیگر ممکن است ناملموس باشند. در اینجا جایی است که تیم تلاش می کند و خلاقیت خود را برای طراحی چگونگی تأمین نیازهای یک محصول به کار می گیرد.

اعتبار بخشیدن به محلول

قبل از صرف زمان زیاد برای نمونه سازی و طراحی، این سوال که آیا راه حل پیشنهادی مناسب است یا خیر، باید پاسخ داده شود. البته این امر هنوز می تواند در سطح مفهومی اتفاق بیفتد. با این وجود، این یک آزمایش اولیه است تا ببینیم آیا ایده محصول خاص ارزش پیگیری بیشتری دارد یا باید ایده را اصلاح کرد و یا بطور کلی کنار گذاشت.

ایجاد نقشه راه محصول.

با در دست داشتن مفهوم مشروع محصول، مدیریت محصول می تواند نقشه راه محصول را مشخص کند و مشخص کند که کدام موضوعات و اهداف اصلی برای حل مهمترین نقاط درد و نارضایتی پذیرش شده و توسعه یافته است.

توسعه حداقل محصول قابل اجرا (MVP).

این نسخه اولیه از محصول فقط به تعدادی است که بتوانیم در دسترس مشتریان اولیه یا پذیرندگان آغاززین قرار داده و محصول را مورد آزمایشات مختلف قرار دهیم.

انتشار MVP برای کاربران

آزمایشات می توانند میزان علاقه مندی ها را اندازه گیری کنند ، کانال ها و پیام های بازاریابی را در اولویت قرار دهند و آزمایش آب در مورد حساسیت قیمت و بسته بندی را آغاز کنند. همچنین حلقه بازخورد را آغاز می کند تا ایده ها ، شکایات و پیشنهادات را در اولویت بندی فرآیند قرار دهد و انباشته محصول را پر کند.

تکرار مداوم بر اساس بازخورد کاربران و اهداف استراتژیک.

نوشته شده توسط تیم تولید محتوا گروه مشاوران کسب و کار و رسانه راه ایده آل.

جهت دریافت مشاوره با ما در تماس باشید.

مدلهای کسب و کار جدید در حال شکل گرفتن هستند
مدیریت خوشنامی راهی برای حفظ برند است
سعید امامی ابرقویی مدرس حوزه کسب و کار مطرح کرد

قیف فروش یکی از انواع قیف های بازاریابی است. در این قیف ها مخاطبان از بالاترین و بزرگترین مقطع وارد قیف شده و در هر مرحله پالایش می شوند. در نهایت خروجی قیف، خریداران و یا مخاطبان نهایی هستند.

قیف فروش نیز یکی از مهم ترین قیف های بازاریابی است که با ارائه 7 مرحله، سعی در سیستماتیک کردن فرآیند فروش دارد. مراحل قیف فروش به شرح زیر است:

1. ترسیم چشم انداز

دیده شدن در فضای مجازی، کنفرانس یا نمایشگاه اولین مرحله شروع قیف فروش است. مشتری زمانی می تواند مورد هدف قرارگیرد که در ذهنش چشم انداز اولیه در ارتباط با شرکت شما ایجاد شده باشد.

2. ایجاد ارتباط با مشتری

این مرحله معمولا توسط کارشناسان فروش انجام می شود. یک کارشناس فروش معمولا سرنخ فروش را از طریق تماس تلفنی، ملاقات حضوری و پرسیدن سوالات کلیدی ایجاد می کند.

3. معرفی شرکت، محصول و راه های ارتباطی

در این مرحله نیاز است که نمایندگان شرکت را معرفی کرده و فضا را برای کسب اطلاعات بیشتر توسط مشتری محیا کنند. معرفی شرکت و تحقیقات پس از آن به شما کمک می کند تا جایگاه مناسب خود را در ذهن مشتری تثبیت کنید. همچنین، بخش مهم این مرحله درک چالش ها و نیازهای هر مشتری است.

معرفی مراحل قیف فروش

4. ارائه پیشنهاد موثر

مرحله ارائه پیشنهاد معمولاً زمانی است که فروشنده شما ارائه رسمی محصول یا خدمات را برای مشتری احتمالی شروع می‌کند. در این مرحله محصولات یا خدمات شما راه حلی برای چالش ها و نیازهای مشتری است که در مرحله قبل درک شد.

نکته مهم این است که پیشنهاد هر مشتری باید منحصر به فرد و راه حلی برای چالش ها و نیازهای مشتری باشد. در این مرحله مشتری سوالات بیشتری در ارتباط با جزئیات محصول یا خدمت خواهد داشت، بنابراین بهتر است یکی از مدیران مربوط در جلسه حضور یابد.

5. رفع عدم توافقات احتمالی

گوش دادن به چالش ها، انتقادات و سوالات مشتری و برطرف کردن شبهات از مراحل مهم نهایی کردن فروش است. اینکه مشتری بداند برای دغدغه هایش ارزش قائل هستید او را به همکاری دلگرم خواهد کرد.

6. عقد قرارداد

این مرحله از فرآیند فروش، جایی است که تعهدات بین طرفین مشخص شده و زمانی برای عمل به آن ها مدنظر قرار می گیرد. این مرحله بسته به زمینه فعالیت و محیط بیرونی و درونی هر سازمان متفاوت است اما میدانیم که انجام فروش مشخصه اصلی این مرحله است.

7. پیگیری و تکرار فروش

اگرچه بستن معاملات هدف نهایی در فروش است، اما این جایی نیست که نمایندگان فروش کار خود را با مشتریان متوقف کنند. نمایندگان نه تنها باید تأیید کنند که مشتریان آنچه را که خریداری کرده‌اند دریافت می‌کنند، بلکه باید در انتقال مشتریان به تیمی که مسئول ورود و موفقیت مشتری است نیز نقش داشته باشند.

مرحله نهایی فرآیند فروش نیز مستلزم ادامه ارتباط و تقویت ارزش برای مشتریان است. این می‌تواند فرصت‌هایی برای فروش و فروش متقابل و همچنین فرصت‌هایی برای دریافت ارجاعات مطمئن از مشتریان راضی فراهم کند.

در مرحله بعد، نحوه بهبود این فرآیند بازنگری و ایرادات احتمالی برای مشتریان بعدی رفع خواهد شد.

تجارت الکترونیک را می توان از حیث تراکنش‌ها(Transactions) به انواع مختلفی تقسیم نمود که بعضی از آنها عبارتند از :

ارتباط بنگاه و بنگاه (B2B)

به الگویی از تجارت الکترونیک گویند که طرفین معامله بنگاه‌ها و کسب و کار ها هستند. کسب و کارهایی چون تولید ماشین آلات، اتوماسیون های اداری و … از این دسته هستند. در این مورد بیشتر بخوانید.

ارتباط بنگاه و مصرف کننده (B2C)

به الگویی از تجارت الکترونیک گویند که بسیار رایج بوده و ارتباط تجاری مستقیم بین شرکتها و مشتریان می‌باشد. فروش مواد غذایی، پوشاک و … در این دسته هستند.

ارتباط مصرف کننده‌ها و شرکتها (C2B)

در این حالت اشخاص حقیقی به کمک اینترنت فراورده‌ها یا خدمات خود را به شرکت ها میفروشند. این دسته از کسب و کار که در تجارت الکترونیک امروزه بازار داغ و اهمیت بالایی دارد. در ایران با پیدایش پلتفرم هایی چون دیوار و شیپور و حتی شبکه های مجازی این نوع از تجارت رونق گرفته است.

ارتباط مصرف‌کننده با مصرف‌کننده (C2C)

در این حالت ارتباط خرید و فروش بین مصرف‌کنندگان است. این نوع نسبتا جدید از مدل کسب و کار در دنیا تحت عنوان اقتصاد مشارکتی یا share economy در حال کار است. برخی از پلتفرم های اجاره املاک در دنیا در این دسته قرار می گیرند.

ارتباط بین بنگاه‌ها و سازمان‌های دولتی (B2A)

که شامل تمام تعاملات تجاری بین شرکتها و سازمانهای دولتی می‌باشد. پرداخت مالیاتها و عوارض از این قبیل تعاملات محسوب می‌شوند.

ارتباط بین دولت و شهروندان (G2C)

الگویی بین دولت و توده مردم می‌باشد که شامل بنگاه‌های اقتصادی, موسسات دولتی و کلیه شهروندان می‌باشد. این الگو یکی از مولفه‌های دولت الکترونیک می‌باشد. رفاتر پیشخوان دولت، درگاه های پلیس +10 و.. از مهم ترین نمونه های این شیوه مهم از تعاملات تجارت الکترونیک هستند.

ارتباط بین دولت‌ها (G2G)

این الگو شامل ارتباط تجاری بین دولتها در زمینه‌هایی شبیه واردات و صادرات می‌باشد .

در نهایت باید گفت که انواع بالا کاملا مستقل از هم نیستند و گاهی علیرغم اینکه تاکید بر خرید و فروش ندارند در قالب کسب و کار الکترونیک می‌آیند.

نویسنده: محمد زاغیان، کارشناس ارشد بازاریابی

جهت دریافت مشاوره کسب و کار با گروه مشاوران کسب و کار راه ایده آل در تماس باشید.

بازاریابی B2B یا Business to Business Marketing (بازاریابی تجارت به تجارت) یکی از انواع مهم بازاریابی‌‌های پرسود در دنیای پرتلاطم کسب و کار است که این روزها با گسترش هرچه بیشتر فعالیت‌های تجاری در اینترنت، نقش مهمی در مدل کسب و کار آنلاین و مدل های سنتی پیشین دارد. در واقع این نوع از بازاریابی زمانی است که مشتری نهایی محصول کسب و کار شما، کسب و کاری دیگر باشد، برای مثال:

  • اشتراک نرم افزار به عنوان سرویس (SaaS) ،
  • فروش مواد اولیه
  • فروش ماشین آلات و …
  • ایجاد یک استراتژی بازاریابی B2B

در فضای B2B رقابت برای جلب توجه مشتریان زیاد است، از طرفی سطوح دسترسی به این مشتریان نیز متفاوت است. بنابراین ایجاد استراتژی B2B که نتیجه بخش باشد، نیاز به برنامه ریزی، اجرا و نظارت قاطع و مدبرانه دارد. در اینجا نگاهی به مراحل اصلی فرآیند تدوین استراتژی داریم که مراحل طی شده توسط شرکت هایی است که از پلتفرم های فروش B2B استفاده می کنند را شرح می دهد:

ایجاد یک چشم انداز فراگیر و واقع بینانه و مشخص کردن اهداف

داشتن هدف و چشم انداز پیش نیاز تدوین و انتخاب استراتژی است و تا زمانی که مقصد مشخص نباشد و اهداف بطور واضح مشخص نشده باشند، انتخاب راه و مسیر غیر ممکن است. اهداف خود را به درستی تدوین کنید بطوری که هم قابل اندازه باشند و هم واقع بینانه. تنها در این صورت است که می توانید به مراحل بعدی بروید.

بازار خود و خریداران خود را مشخص کنید

پیش از شروع هر کسب و کاری باید دانست که مشتریان آن کسب و کار دقیقا چه افرادی هستند. اگر به نظر شما “همه” مشتری شما هستند، احتمالا در اشتباهید!

اجرای کمپین های بازاریابی B2B و ایجاد بهترین کانال های ارتباطی با مشتریان

پس از شناسایی و بخش بندی مشتریان حال باید تعیین کنید که چگونه و از کجا می خواهید به مشتریان خود دسترسی پیدا کنید. برای مشخص کردن این موضوع شما باید به سوالاتی از این قبیل درباره مشتریان ایده آل و چشم اندازهای خود پاسخ دهید:

  •      مشتریان شما وقت خود را به صورت آنلاین چگونه می گذرانند؟
  •      آنها از موتورهای جستجو چه سوالاتی می پرسند؟
  •      کدام پیام رسانه های اجتماعی را ترجیح می دهند؟
  •      چگونه می توانید جای خالی فرصت هایی را که رقبایتان باز گذاشته اند پر کنید؟
  •      آنها در چه رویدادهای صنعتی شرکت می کنند؟

تاکتیک ها و کانال های بازاریابی B2B مرتبط را شناسایی کنید. کانال ارتباطی پیوندی گسست ناپذیر با مشتریان هدف دارد. باید بدانیم مشتریان ما، جذب تبلیغات تلوزیونی می شوند یا آگهی لینکدین. صندوق ایمیل خود را چک می کنند و یا با فکس و ارتباط سنتی میانه بهتری دارند. زمانی برای سرزدن به نمایشگاه دارند و…!

ایجاد شاخص و معیار و ارزیابی مداوم عملکردها

مانیتور کردن مداوم فرآیندها از و ایجاد بازخورد مداوم، تنها راه اطمینان از این است که درحال حرکت در مسیر درست هستیم. بنابراین نیاز است که با تدوین و سپس ارزیابی شاخص های عملکردی، میزان کارایی راهبردها در مقاطع مشخص زمانی سنجیده شود.

در نهایت بازاریابی B2B یکی از مهم ترین و درآمدزا ترین شیوه های فروش محصولات است. این نوع سازمان ها به دلیل داشتن نقش کلیدی در زنجیره تامین یک محصول، از ارزش بالایی برخوردارند.

نویسنده: محمد زاغیان، کارشناس ارشد بازاریابی

جهت دریافت مشاوره با ما در تماس باشید.

استراتژی‌ ‌های بازاریابی و فروش توامان، منجر به ایجاد مشتری می شوند

تکنیک های فروش قوی برای ایجاد درآمد و رشد کسب و کار حیاتی هستند. اما اگر کسب و کار شما فاقد برنامه بازاریابی موثر باشد، شخصی برای فروش نخواهید داشت. ایجاد تعادل بین بازاریابی و فروش به یک استراتژی جامع نیاز دارد تا به راحتی مشتریان خود را شناسایی کنید.  

بازاریابی و فروش

تفاوت بازاریابی و فروش جایی مشخص می شود که بدانیم چه میزان در تبدیل مشتری بالقوه به مشتری واقعی موفق هستید.

بازاریابی شامل استراتژی هایی است که شما برای دستیابی به بازارهای جدید و ایجاد علاقه در مشتریان هدف کسب و کار خود استفاده می کنید. بنابراین، بازاریابی باید معیارهای قابل اندازه گیری داشته باشد تا بتوانید قضاوت کنید که کدام گزینه های بازاریابی مقرون به صرفه هستند و نتیجه می دهند. بسته به صنعت و کسب و کار شما ، استراتژی بازاریابی می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • تبلیغات (چاپی یا محیطی، تلوزیونی و یا مجازی)
  • روابط عمومی
  • استفاده از ظرفیت های شبکه های اجتماعی
  • بازاریابی شبکه ای
  • بازاریابی با تکیه بر برند
  • بازاریابی ویروسی
  • روش برقراری تماس سرد یا ایمیل

فروش فرآیند متقاعد کردن شخصی برای خرید از کسب و کار شما است. این فرآیند اغلب شامل برخی از سطوح تعاملات بین فردی است که منجر به ترغیب مشتری می شود. بیشتر اوقات، این موفقیت را مدیون تلاش های بازاریابی هستید. استراتژی های فروش شما ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • برگزاری جلسات به صورت تک به تک با مشتریان
  • تماس های سرد یا تماس گرم
  • شبکه سازی
  • رویدادهای تبلیغاتی یا نمایشگاه های تجاری
  • تعامل خرده فروشی
  • فروش مستقیم
  • ایمیل و پیامک بدون هدف
  • تمرکز بر مشتریانی که شما را نمی شناسند
  • تمرکز بر مشتریانی که با شما ارتباط دارند، از شما خرید می کنند و برند شما را می شناسند

تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان بالفعل نیازمند چندین نقطه تماس مناسب است. این موارد می تواند شامل هر نوع پیامد بازاریابی و همچنین رویداد اجتماعی مانند توصیه های دوستان یا نتایج جستجوی آنلاین باشد.

متعادل سازی فرآیندهای بازاریابی و فروش

یکی از مهم ترین چالش های کسب و کار های بزرگ، همراه ساختن دپارتمان فروش و دپارتمان بازاریابی است. دپارتمان بازاریابی عموما بخش استراتژیک سازمان و دپارتمان فروش بخش عملیاتی است. برخی از سازمان ها با انتخاب یک مدیر واحد برای هر دو دپارتمان سعی در برطرف کردن این چالش دارند.

از طرفی، مشاغل کوچک و استارتاپ ها ممکن است به دلیل کمبود منابع، این دو دپارتمان را ادغام کرده و از یک یا دو نفر از همکاران خود بخواهند تا این مسئولیت را به عهده بگیرند. این امر می تواند منجر به یکپارچگی فرآیندهای فروش و بازاریابی شده و تعادل خوبی را برقرار کنند. اما نکته مهم این است که در اغلب مواقع به دلیل تعداد کم نفرات، این توازن بر هم خورده و وزنه فعالیت های یک بخش سنگین تر می شود. این چالش ممکن است به کاهش فروش و یا اخلال در جذب مشتری بصورت پایدار منجر شود.

در نهایت، اگر کسب وکار کوچک یا بزرگ شما در برقراری تعادل در فروش و بازاریابی چالشی ندارد، زمان و منابع خود را صرف یادگیری مطالب بازاریابی، تثبیت برند و تاکتیک های جذب مشتری کنید. زمانی که مدیر و کارمندان بخش فروش و بازاریابی، بر هر دو مهارت های فروش و بازاریابی چیره باشند، این دو فرآیند متعادل شده و سازمان به حداکثر بهره وری خواهد رسید.  

نویسنده: محمد زاغیان، کارشناس ارشد بازاریابی

جهت دریافت مشاوره با ما در تماس باشید.

لطفا قیمت محصولات خود را فقط بر اساس هزینه تعریف نکنید!

قیمت، ارزش مبادله ای کالا یا خدمت که به صورت واحد پول بیان می شود. در واقع در این بخش میخواهیم به پاسخ این سوال برسیم که آیا قیمت انتخاب شده برای محصول، برای مشتری ارزش پرداخت دارد؟

قیمت گذاری در واقع انتخاب مبلغی است که یک کسب و کار در ازای فروش خود در نظر می گیرد. اما اهمیت موضوع قیمت گذاری و درک حساسیت آن، بیش از یک تعریف ساده است. اینکه در فرآیند قیمت گذاری به هزینه های تولید دقت بکنیم یا ارزش برند و یا قیمت رقبا، انتخاب های مهمی است که ممکن است هرکدام سرنوشت متفاوتی را برای کسب و کار ما رقم بزنند.

با درنظر گرفتن تعریف بالا برای قیمت‌گذاری می توان گفت، استراتژی های قیمت گذاری به فرآیندها و روش هایی اطلاق می شود که بنگاه های اقتصادی برای تعیین قیمت محصولات و خدمات خود استفاده می کنند. بطور کلی، قیمت را می توان ابزاری مهم و تاثیر گذار بر حداکثرسازی سودآوری برای هر واحد فروخته شده، دفاع از بازار موجود در برابر تازه واردان، افزایش سهم بازار و یا ورود به بازار جدید دانست. بنابراین، نوع استراتژی قیمت‌گذاری انتخاب شده می تواند دیکته کننده موفقیت یا عدم موفقیت یک کسب و کار باشد.

برخی از رایج ترین استراتژی های قیمت گذاری عبارتند از:

قیمت‌گذاری مبتنی بر ارزش

در این روش، ما با تخمین، ارزش محصول در ذهن مشتری قیمت را انتخاب می کنیم.

قیمت گذاری مبتنی بر رقابت

در این استراتژی، قیمت، با توجه به متضیات بازار و قیمت رقبا تعیین می شود.

قیمت گذاری مبتنی بر مشتری

در این روش، قیمت محصولات و یا خدمات را پس از تحلیل مشتری و شناخت شناسنامه مشتری تعیین می کنیم.

قیمت گذاری مبتنی بر هزینه

روش قیمت‌گذاری بر اساس هزینه، یکی از رایج ترین استراتژی های این حوزه است. شما با استفاده از قیمت تمام شده قیمت فروش را تعیین می کنید.

قیمت گذاری نفوذ

این روش مناسب بازارهای رقابتی و به اصطلاح اقیانوس قرمز است. با انتخاب استراتژی نفوذ می توان مشتریان بیشتری جذب کرد اما راه سودآوری دراز مدت تبدیل این مشتریان به مشتریان وفادار است.

قیمت‌گذاری پویا

این استراتژی، بر اساس تحولات محیط کسب و کار و تحلیل شاخص های اقتصادی، قیمت های متفاوتی را در بازه های مختلف زمانی پیشنهاد می دهد.

کدام یک از استراتژی های مطرح شده و یا ترکیب آن ها مناسب کسب و کار شما است؟

قیمت‌گذاری یکی از مهم ترین اهرم ‌های رشد کسب و کار است.

مطالعات نشان داده است که تغییرات اندک در قیمت گذاری می تواند درآمد شرکت را ۲۵ تا ۵۰ درصد افزایش یا کاهش دهد. در حقیقت، قیمت‌گذاری درست، اهرمی قدرتمند به اندازه جذب مشتریان جدید است. اما متاسفانه تعداد ساعاتی که سازمان ها صرف ایجاد استراتژی بهینه قیمت می کنند نشان دهنده آن است که این اهرم مهم رشد کسب و کار آن طور که باید مورد توجه نبوده است.

خبر خوب این است که برای استفاده از این پتانسیل مهم، دیر نیست. برای دریافت مشاوره در حوزه استراتژی قیمت‌گذاری از این قسمت با ما در تماس باشید.

با توجه به رشد کسب و کار‌های نوپا و کارآفرینی در حوزه‌های مختلف داخلی و خارجی اهمیت تشکیل تیم‌های کارآمد کارآفرینانه بیش از پیش نمایان شده است. تحقیقات بسیاری نشان می‌دهد که یک تیم کارآفرینانه به مراتب نتایج بهتر و سریع‌تری را نسبت به کارآفرین تنها ایجاد خواهند کرد و همین تیم در صورت ناکارآمد بودن می‌توانند به ضررهای مکرر و در نهایت از بین رفتن کسب وکار منتج شوند. بنابراین امروزه موضوع تیم‌های کارآفرینی، عملکردتیم‌ها، چینش و ترکیبات تیم، عناصر موثر بر ساختار تیم و همچنین تاثیر تیم بر عملکرد کلی سازمان در راستای رسیدن به اهداف، موضوعی داغ و در حال رشد و بررسی است. در این این مقاله ابتدا به تاثیر تیم‌های کارآفرینانه بر عملکرد سازمان و سپس معرفی ۸ مولفه موثر بر تشکیل تیم‌های کارآفرینانه خواهیم پرداخت.

موضوع چینش تیم‌های کارآفرینانه در حال رشد است و تحقیقات نشان می‌دهد که ویژگی‌های تیم و ترکیب آن به شدت و بطور منحصر به فرد در موفقیت سازمان و بهبود عملکرد آن نقش دارد. عملکرد مناسب تیم و دستیابی به نتایج مطلوب عملکردی نشانگر موفقیت ساختار و عملکرد تیم است، همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است اولین فاکتور تاثیرگذار بر کیفیت خروجی تیم ساختار آن است که در این مقاله مورد بحث ما است.

عوامل موثر بر ساختار تیم‌های کارآفرینانه

شخص کارآفرین

منشأ اصلی تیم کارآفرینی یک فرد واحد است که همچنین به عنوان یک سرپرست و به دلیل آرزوهای ذاتی، فرصت تجاری مشخص و یا کشش محیطی ، انگیزه ایجاد یک سرمایه گذاری جدید را دارد. این کارآفرین را می‌توان کسی دانست که در تصمیم‌گیری در مورد تخصیص منابع محدود تخصص دارد. بنابراین، منشا اصلی تیم‌های کارآفرینانه، یک شخص است؛ نه یک تیم، یک کمیته یا یک سازمان. یک کارآفرین بر اساس استراتژی‌های متفاوت و بر اساس ویژگی‌های شخصی دست به ایجاد یک تیم می‌زند.

به عنوان مثال تحقیقات نشان دادند که کارآفرینان انعطاف پذیز بیشتر بر اساس علایق شخصی و تشابهات تیم را ایجاد کرده و تفویض اختیار می‌کنند زیرا آن‌ها دارای علایق مشابه و ویژگی‌های تحسین برانگیزی هستند و احساسات مورد پسند کارآفرین را بازتاب می‌کنند. این استراتژی بر تناسب نوع و شباهت بین بنیانگذاران تأکید دارد.  کارآفرینان باید هنگام تشکیل تیم با این روش توجه جدی داشته باشند، زیرا احتمال درگیری عاطفی در چنین تیمی بسیار زیاد است. در مقابل برخی کارآفرینان با رویکرد منبع محور تیم را تشکیل می‌دهند. در این حالت صفات دیگری از قبیل خودمختاری و نیاز به سلطه، چینش متفاوتی از تیم‌های کارآفرینانه را در پی داشته و تمرکز بر سرمایه انسانی، دانش، مهارت و توانایی‌های افراد است.

تیم

یک تیم کارآفرین به عنوان “دو یا چند نفر که علاقه به دستاوردهای مالی قابل توجهی دارند و به طور فعال در توسعه شرکت شرکت می کنند” تعریف شود. نکته اساسی در مفهوم تشکیل تیم این است که با گذشت زمان شکل گرفته و ساختار می‌یابد. تحقیقات نشان می‌دهند که یک تیم کارآفرینانه تاثیر بسیار زیادی بر عملکردها دارد و ترکیب اولیه تیم‌ها تاثیراتی طولانی مدت هم بر تحول مدیران عالی و هم در ایجاد ساختارهای جدید عملکری و مالی دارند.

همچنین تحقیقات در رابطه با استارتاپ‌ها نشان می‌دهد که تیم‌های کارآفرینانه عملکرد بهتری نسبت به شخص کارآفرین دارند. با توجه به سابقه و اندازه کوچک استارتاپ ها ما انتظار داریم که این تاثیر در کسب و کارهای نوپا با شدت بیشتری منعکس شود. نکته مهم این است که معمولا تیم‌های کارآفرینانه‌ ای که در دل کسب‌وکارها قرار دارند دارای ساختار مشخصی نبوده و از منظر ابعاد گوناگون متفاوت هستند. بنابراین کارآفرینان باید تیم‌هایی را بسازند که بر روی اعضایی متعهد متمرکز بوده و در عین حال درگیری عاطفی کمتری ایجاد کنند تا اثربخشی تیم بالاتر رود.

تنوع

تنوع یا ناهمگنی تیم به جای تجمع ساده؟ به دلیل تنوع مهارت‌ها و دیدگاه‌های موجود در تیم تاثیر مهمی بر عملکرد سازمان داشته و تحقیقات به دو دسته تقسیم می‌شوند، تعدادی تنوع را مثبت و تعدادی مضر می‌دانند. تحقیقات شواهدی را برای حمایت از این ایده فراهم آورد که وقتی کارآفرین اصلی و تیم سرمایه گذاری دارای منابع مالی ، تجربی ، ذهنی و عاطفی متنوعی هستند ، رونق تجاری بهینه می شود.

زیرا تنوع، تصمیم گیری تیم را با آوردن دیدگاه‌های گسترده تر و مجموعه وسیع تری از راه حل‌های جایگزین و ایده های نوآورانه در كنار هم؛ مبنی بر این امر که تنوع، دامنه چشم انداز، منابع شناختی و ظرفیت کلی حل مسئله را گسترش می‌دهد، افزایش می دهد. در واقع تیم های ناهمگن مجموعه متنوعی از منابع را ارائه می دهد که ممکن است در مقابله با مشکلات غیر معمول و دستیابی به نتایج با کیفیت بالاتر، خلاق تر و نوآورانه مفید باشد.

در مقابل دیدگاه طبقه بندی اجتماعی فرض می کند که اختلاف بین اعضای تیم ممکن است باعث طبقه بندی دیگران به صورت مشابه یا غیرمشابه شود. این دسته بندی ها ممکن است روندهای تیمی منجر به درگیری را مختل کرده و به نوبه خود عملکرد تیم را تضعیف کند. نتیجه چنین فرایندهای دسته بندی ممکن است این باشد که تیم ها وقتی همگن باشند و نه ناهمگن ، هموارتر عمل کنند و اعضای تیم از تیم های همگن رضایت و جذب بیشتری داشته باشند. این دیدگاه توسط مطالعاتی که انسجام گروه بالاتر ، گردش مالی پایین تر و عملکرد بالاتر را پیدا می کند ، پشتیبانی می شود.

اندازه

اندازه شامل تعداد افرادی است که در یک سازمان یا در یک تیم استخدام می‌شوند و ایده‌ای را درباره منابع موجود در یک سازمان یا تیم فراهم می‌کند در شرکت‌های تاسیس شده، اندازه تیم اصلی سازمان در تعداد مدیران ارشد تشکیل دهنده آن است. محققان طراحی سازمانی اندازه تیم مدیریتی را به عنوان یک عنصر اصلی سازمانی مشاهده می‌کنند. همچنین اندازه تیم مدیریت عالی را میتوان تعیین کننده مهم عملکرد شرکت در شرکتهای بزرگ و مستقر و استارتاپ‌ها دانست.

مفهوم اندازه بطور معمول با مفهوم ناهمگنی و تنوع مرتبط است ( که در بالا ذکر شد) به همین دلیل فرض بر این است که اعضای تیم بیشتر در دسترس بودن منابع تیم را افزایش می دهند، که به نوبه خود باعث افزایش سطح سرمایه انسانی موجود در سازمان می شود. با حمایت از این تأثیر مثبت، چشم اندازهای سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی از اندازه تیم به عنوان یک عامل میانی برای مقدار ناخالص سرمایه انسانی و منابع اطلاعاتی دانش که برای یک سرمایه گذاری جدید در دسترس است استفاده می کنند.

اختیارات تصمیم گیری

تفویض اختیارات تصمیم‌گیری به معنای توزیع اختیارات تصمیم‌گیری در سطوح مختلف شرکت است. اختیار مدیریت ، محدوده عملیاتی را توصیف می کند که در یک شرایط خاص در اختیار تصمیم گیرندگان قرار دارد. اعضای سازمان در بالاترین سطح سلسله مراتب ممکن است تصمیم بگیرند که مرجع تصمیم‌گیری را متمرکز نگه دارند یا آن را به سایر اعضای سازمان در سطوح پایین سلسله مراتب تفویض کنند. در صورت متمرکز نگه داشتن، اختیار نهایی برای تصویب تصمیمات فقط به اعضای بالای سلسله مراتب سازمان اعطا می‌شود.

برعکس، اگر اختیارات تصمیم‌گیری در سلسله مراتب به سمت پایین واگذار شود، سایر اعضای سازمان (سطح پایین) می‌توانند تصمیم بگیرند. هنگامی که اختیارات مدیریتی بالا باشد نتایج سازمانی بازتاب دهنده ویژگی های تیم مدیریتی هستند. طبق نظریه پردازش اطلاعات، تمرکز اختیارات تصمیم گیری ممکن است باعث نشت اطلاعات و تأخیر در تصمیم‌گیری شود، به‌ویژه هنگامی که سلسله مراتب دارای چندین سطح باشد. نمایندگی این مشکلات را کاهش می‌دهد زیرا به اعضای سازمان امکان تصمیم‌گیری مستقل و همزمان را می‌دهد.

منابع

تیم‌های کارآفرین زمینه ای را فراهم می کنند که در آن این منابع مختلف با هم ترکیب می شوند. بدون مشاهده مستقیم منابع جمع آوری شده، درک نحوه کارکرد منابع و مكمل های تأسیس تیم كار مهیبی است. ترکیبات اعضای تیم کارآفرینانه منجر به ایجاد درصد متفاوتی از منابع مختلف شده و این موضوع نیز ناظر بر تنوع در تیم‌ها است.

منابع ممکن است همزمان با پیشرفت تیم جمع شوند بطوری که در مراحل مختلف بنیانگذاران اصلی از طریق رشد توانایی های افراد و استخدام افراد جدید و همچنین ارزیابی فرصت‌های مالی ترکیب بهتری از منابع ایجاد کنند. در این مسیر؛ اعضای تیم موسس و کارمندان اولیه برای فعالیت های جدید بسیار مهم هستند زیرا فرض بر این است که بنیانگذاران منابع به دست آمده از تجربه قبلی را به شرکت های تازه تاسیس خود منتقل می کنند. این منابع برای سرمایه گذاری های جدید اهمیت ویژه ای دارند زیرا شرکت های نوپا عموما محدودیت منابع دارند.

تخصص

تخصص منجر به تجزیه وظایف پیچیده به زیر وظایفی می‌شود که به اعضای مختلف سازمان اختصاص یافته است. تحقیقات مربوط به این موضوع اذعان کرده است که تخصص ممکن است در کنار آمدن با عدم اطمینان کمک کند. در واقع، با تطبیق افراد و وظایف، تخصص به شما امکان می‌دهد تا حل مسئله را در سطح سازمانی ارتقا دهید.

علاوه بر این، عملکرد تخصصی اعضای تیم کارآفرینی در وظایف مربوطه منجر به اسکن درست محیط، انتخاب فرصت‌های مناسب و تدوین استراتژی متناست با بهره‌برداری از فرصت ها بوده و نقش مهمی در مدیریت و رهبری سازمان دارد. تخصص به اعضای سازمان این امکان را می‌دهد تا با انجام کار، بهره‌وری بالاتری را که ناشی از افزایش امکان یادگیری است، به دست آورند علاوه بر این، این ادبیات نشان داده است که  که تیم‌های کارآفرینی کاملاً تخصصی در مقایسه با همتایان غیر تخصصی خود در فروش موفق‌تر و در تصمیم گیری سریع‌تر هستند.

ساختار تیم‌های کارآفرینانه

مطالعات متعددی ادعا می کنند که باید به منظور بهبود عملکرد کسب‌وکار کارآفرینانه به طراحی ساختار سازمانی آنها توجه کنند. با تعیین روابط بین بنیانگذاران در مراحل اولیه آغاز یک کسب و کار، ساختار و پیکربندی یک سازمان میتنی بر نحوه استفاده موسسین از روابط، مشخص می‌شود. چینش سازمانی با توجه به عوامل مختلفی انتخاب میشود که هرکدام سیستم کاری متفاوتی را طلب می‌کنند.

بین ساختارهای مختلف سازمانی سه ساختار مهم تیم‌های کارآفرینانه را تشکیل می‌دهند که از نظر موقعیت دسترسی به منابع متفاوت هستند. پیکربندی های مختلف سازمانی مانند یک شبکه جهانی، روابط اجتماعی تجمع یافته است و شانس بیشتری برای همخوانی با دیگران ایجاد می‌کند، همچنین تحقیقات نشان می‌دهد ساختارهای تیم‌های کارآفرینانه تصادفی نبوده و کاملا انتخابی است. مدیران و کارافرینان ایجاد کننده تیم بسته به تمایل آن‌ها در تفویض اختیارات تصمیم‌گیری، ایجاد ساختار سلسله مراتب، تخصص گرایی و … یکی از سه ساختار زیر را برای تیم‌های کارآفرینانه بر طبق تحقیقات انتخاب خواهند کرد.