چرا داشتن استراتژی در کسب و کار مهم است؟

,

اهمیت داشتن استراتژی در کسب و کار

استراتژی در کسب و کار (Business Strategy) مشخص می‌کند که کسب‌وکارها برای رسیدن به اهداف خود، ملزم به انجام چه کارهایی هستند.

تاریخ گسترده دانش مدیریت استراتژیک را می توان به چندین قرن پیش ردیابی کرد. در چین باستان، سون تزو، استراتژیست نظامی، نویسنده و فیلسوف، از طریق کتاب خود “هنر جنگ” یکی از ارزشمندترین درس ها در مورد استراتژی را برای ما به یادگار گذاشت:

«استراتژی بدون تاکتیک، کندترین مسیر برای پیروزی است. تاکتیک بدون استراتژی، سر و صدا قبل از شکست است”.

در دوران مدرن، یکی از اولین افرادی که برای تقویت و استفاده از استراتژی در محیط تجاری مورد تایید قرار گرفت. رئیس جنرال موتورز (1923-1955)، آلفرد اسلون است.

رواج برنامه ریزی شرکتی چند سال بعد تایید شد. در طول این دوره، محققان دانشگاهی مختلف، مانند آلفرد چندلر جونیور، پیشگام، با آثار خود اهمیت رویه صحیحی را که در یک شرکت باید دنبال شود. در مورد استراتژی آن برجسته کردند. ابتدا استراتژی را تعیین کنید و سپس چارچوب مناسب را ایجاد کنید. آن را حمایت کن. به نظر او، با دنبال کردن حرکت به سمت تمرکززدایی، یک تجارت بزرگ شانس بیشتری برای رونق دارد.

با این وجود، از سال 2003 شرکت ها شروع به این سوال کردند که در وهله اول استراتژی چگونه ایجاد می شود. در نتیجه، دنیای تجارت شروع به تأکید بر ساده سازی تفکر استراتژیک از طریق مجموعه ای ساده از قوانین و استدلال منطقی در مورد نحوه استفاده از آن به طور منظم می کند. یکی از مزایای این قوانین و درس ها در وهله اول افزایش توانایی های فرد در فرآیند تصمیم گیری است.

اهمیت داشتن استراتژی در کسب و کار

استراتژی کسب و کار در شرایط امروزی چیست؟   

استراتژی در کسب و کار (Business Strategy) مشخص می‌کند که کسب‌وکارها برای رسیدن به اهداف خود، ملزم به انجام چه کارهایی هستند.

استراتژی کسب و کار (Business Strategy) مشخص می‌کند که کسب‌وکارها برای رسیدن به اهداف خود، ملزم به انجام چه کارهایی هستند.

اما چرا استراتژی کسب و کار اینقدر مهم است؟ پاسخ بسیار ساده است. یک شرکت بدون استراتژی کسب و کار مستحکم نیز ممکن است بتواند به مقصدی که می‌خواهد برسد. اما بدون داشتن نقشه راه احتمال رسیدن به آنچه می خواهد برسد بسیار کم است. ما می دانیم که در نهایت به کجا می خواهیم برسیم، اما نمی دانیم که چگونه می خواهیم این کار را انجام دهیم و در صورت انتخاب مسیر اشتباه، چه جایگزین هایی داریم.

اهمیت استراتژی در کسب و کار

همانطور که گفته شد، می توانیم فرض کنیم که یک استراتژی تجاری موفق زمانی ساخته می شود که معیارهای مختلفی مانند موارد زیر برآورده شود:

یک چشم انداز ایجاد کنید.

  • روی مهمترین اهداف تمرکز کنید.
  • در مورد چگونگی غلبه بر موانع و روند حمله برنامه ریزی کنید.
  • داده های لازم را از کسب و کارهای مشابه جمع آوری کنید.

چارچوب استراتژیک را طراحی کنید.

یکی از مهمترین جنبه هایی که در کل فرآیند سازمانی باید مورد توجه قرار گیرد، ارتباط موثر است. فقدان آن در میان بخش‌های مختلف، به‌ویژه وقتی صحبت از سازمان‌های بزرگ می‌شود. می‌تواند منجر به ناهماهنگی برنامه مدیریتی شرکت و در نتیجه اختلال در کل فرهنگ سازمانی شود.

اکثر مدیران شرکت‌ها کل فرآیند سازمانی را به شدت بوروکراتیک، سفت و سخت و بسیار کم مطابق با دوران پرتلاطم می‌دانند. از سوی دیگر، سازمان‌ها باید روی استراتژی سرمایه‌گذاری کنند. در غیر این صورت از رقبای خود عقب می مانند یا به سادگی ورشکست می شوند.

همانطور که گفته شد، در مواقع تردید، کسب و کارها باید در فرآیند تعریف شده در مورد استراتژی عملیاتی شده تجدید نظر کنند. با انجام این کار، شرکت‌ها گزینه‌های مختلف فرآیند موجود را گسترش می‌دهند. تنظیمات پیش‌بینی‌نشده‌ای را که در محیط استراتژیک ایجاد می‌شود را بررسی کنند. و همچنین فرآیند تنظیم استراتژی را که مدت‌ها تثبیت شده است با شیوه‌های مؤثرتر تکمیل کنند.

استراتژی در کسب و کار (Business Strategy) مشخص می‌کند که کسب‌وکارها برای رسیدن به اهداف خود، ملزم به انجام چه کارهایی هستند.

اهمیت مشارکت افراد مناسب

هیچ برتری در هیچ زمینه ای بدون افراد مناسب وجود ندارد. برنامه ریزی استراتژیک نیز از این قاعده مستثنی نیست. بر اساس نظرسنجی مک‌کینزی، متاسفانه اکثر شرکت‌ها بیشتر بر روی جمع‌آوری داده‌ها و اجزای سطحی دستور کار استراتژیک تمرکز می‌کنند تا عناصر مرتبط. به طور خاص، هنگامی که گروهی از افراد استراتژی خاصی را توسعه می دهند. اما قدرت اجرای آن را نیز ندارند، این خطر وجود دارد که مکالمات استراتژیک انجام شده توسط برنامه ریزان استراتژیک در سطوح شرکتی تأثیری کم یا بدون تأثیر داشته باشد.

تیم‌های مدیریت ارشد در واقع می‌توانند بر فرآیند نظارت کرده و آن را بررسی کنند. اما اعضای تیم کسانی هستند که باید در بحث‌های مشترک با یکدیگر به چالش بکشند که باید به راه‌حل‌های اجرایی مؤثر برای استراتژی‌های برنامه‌ریزی‌شده منجر شود.

با این حال، نظارت صرف بر اجرا کافی نیست. زیرا بستگی به نحوه جبران و ارزیابی خود مدیران دارد. یک راه حل ممکن می تواند پیوند این جبران و ارزیابی با توسعه ابتکارات جدید باشد.

استراتژی در کسب و کار (Business Strategy) مشخص می‌کند که کسب‌وکارها برای رسیدن به اهداف خود، ملزم به انجام چه کارهایی هستند.

به صورت مداوم و مستمر در حال ارزیابی برنامه های استراتژی خود باشید

یکی از سخت‌ترین چالش‌ها در این راستا این است که اجازه دهید اطلاعات جدید دائما وارد شوند و بتوانید مجموعه خود را با محیط جدید کسب و کار سازگار کنید.

پرسیدن سؤالات درست به عنوان هر سؤال، راه‌های مختلف اقدام استراتژیک را نسبت به رویکرد انتخابی تعیین می‌کند.

ایجاد توانمندی های مناسب از طریق استخدام و پرورش استعدادهایی که قادر به انطباق با محیط های استراتژیک مختلف باشند و فراهم کردن وسایل لازم برای گسترش این استراتژی ها.

نماینده تغییر باشید و اطمینان حاصل کنید که سازمان با پروتکل های سازگار در یک محیط تجاری در حال تغییر پایبند است.

ایجاد ترکیب مناسبی از استراتژی ها و مدیریت آنها بر اساس آن از طریق دستورالعمل های روشن

به منظور اجرای یک کسب و کار موفق، مهم ترین گام در این فرآیند توسعه یک سازگاری قوی فراتر از محیط رقابتی است. این امر با ایجاد یک الگوی سازمانی امکان پذیر است که از تمام سطوح مختلف شرکت برای اجرای تغییرات مناسب در راستای اهداف استراتژیک پشتیبانی کند.

انعطاف پذیری استراتژیک و سازگاری خاصی در طول بحران کنونی که همه ما با آن روبرو هستیم مورد توجه قرار گرفت. بر اساس نظرسنجی مک‌کینزی، همه‌گیری منجر به شتاب مهم گرایش‌های موجود قبل از بحران شده است. علاوه بر این، در میان تمام مشاغلی که ارزیابی‌های روشمند استراتژیک-مقاومت را پشت سر گذاشتند، برخی بودند که در طول بحران پیشرفت کردند و مدل‌های کسب‌وکار جدیدی مانند محصولات و خدمات جدید، مشارکت‌های جدید یا مدل‌های فروش متفاوت را پذیرفتند. بنابراین یک فرآیند برنامه ریزی پویا برای اطمینان از اینکه سازمان از نظر استراتژیک انعطاف پذیر است، الزامی است.

استراتژی در کسب و کار (Business Strategy) مشخص می‌کند که کسب‌وکارها برای رسیدن به اهداف خود، ملزم به انجام چه کارهایی هستند.

ایجاد برنامه ریزی استراتژیک در چنین محیط تجاری پرتلاطم و پیچیده ای کار آسانی نیست.

با این حال، با پیش بینی آینده، می توان ارزیابی کرد که مدیریت استراتژیک بیش از هر زمان دیگری ارزشمند خواهد شد. مدیران اجرایی باید تعادل کامل بین یافته‌های علمی، آخرین روندها و بینش‌های تاریخی را نظارت و اجرا کنند تا راه‌حل‌هایی برای بهبود مستمر فرآیند ایجاد کنند.

به منظور بقا، پیشرفت و در صورت نیاز، تغییر عملکرد و جهت کسب و کار، سازمان ها باید زمانی را به استراتژی اختصاص دهند و بر بوروکراسی و اهداف بودجه تمرکز نکنند. بلکه بر برنامه ریزی، تخصص و چابکی تمرکز کنند. اندازه گیری یک عملکرد استراتژیک خوب از طریق اهداف مالی و معیارهای خروجی کافی نیست. بلکه از طریق کیفیت استعدادهای دور ریختنی، مهارت ها و ایده های نوآورانه در هر مرحله از توسعه کافی است. این نوع طرز فکر ایجاد یک سیستم موفق را امکان پذیر می کند که به مدیران اجازه می دهد تا در راهبردی که مطابق با مفروضات اولیه نیست. واسطه، کنترل، تصحیح، انحراف یا چشم پوشی کنند.

برای مشاوره کسب و کار با ما در تماس باشید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *