تفاوت های فردی در سبک های تفکر عقلانی و شهودی به عنوان پیش بینی کننده پاسخ های اکتشافی و شیوه های جمع بندی

,

چکیده :

در این مقاله به بررسی پاسخهای اکتشافی از دو نوع سبک تفکر پرداخته می شود؛ تفکر علایی-تحلیلی و تجربی-شهودی. آنچه به عنوان نظریه در این پژوهش مورد استناد قرارگرفته است، تئوری شناختی-تجربی اپشتین ، س. (1983) و تئوری ناخودآگاه ، ناخودآگاه و خودپنداره. ارائه شده سالس و گرینوالد است. نظریات مختلفی در این تحقیق مورد بررسی می گیرد که ارتباطات ضمیر ناخودآگاه و تصمیم گیری را مورد بررسی قرار می دهد.

تفاوت های فردی در هنجار آماری شرکت کنندگان در مقابل پاسخ های اکتشافی مورد توجه قرار گرفت و این موضع اهمیت داده شد مه ارزیابی شانس در انتخاب رویداد رعایت شود، آزمودنی های مورد نیاز برای رفع ابهامات در جمع آوری باسخ ها نیز مورد توجه قرار گرفت.

تمایل به انتخاب گزینه های غیر ریسکی یکی از مواردی که در این نوع پژوهش بسیار مورد اهمیت است، باید بدانیم نتایج تحقیقات حاصل از تفکر بسیار تحت تاثیر حالت پاسخ دهنده است و شهامت وی در پاسخگویی می تواند در این زمینه تاثیرگذار باشد. نتایج این تحقیق بر تفاوتهای فردی در تصمیم گیری عقلایی و شهودی تاثیر می گذارد.

بررسی پیشینه تحقیق و ادبیات تحقیق

در دهه های اخیر افراد سرشناس زیادی بر روی موضوع داوری و تصمیم گیری و پاسخ دهی انسان ها تحقیق کرده و نظریه های مختلفی در این زمینه ارایه شده است. بخش عمده ای  این تحقیقات محصول تلاش کاهنمن و توراسکای است.

بیشتر نتایج تحقیقات نشان داده است که میانجی های و متغییرهای مختلفی وجود دارد که تصمیم گیری انسان را مورد تاثیر قرار می دهد، قضاوت ها معمولا در اثر برداشتهایی است که انسان ها دارند و این برداشتها پایه تصمیم گیری های افراد را شکل می دهد .

قضاوت یکی از مشکلاتی است که انسان ها با آن دست در گریبان هستند، قضاوت بیش از حد چه در کیفیت و چه کمیت به عنوان یک منبع خطای انسانی می شناسند و این بسیار مهم است، انتخاب و داوری در مقابل قضاوت کردن به عنوان عاملی برای کاهش خطا استفاده می شود. (منظور این است که در ادبیات علمی قضاوت در مقابل داوری قرار دارد)

یکی از نمونه های خطاهای انسانی در تصمیم گیری ها نمونه غیرعادی هوروستیستی “نمایندگی” است ، که وقتی افراد از اطلاعات بسیار محدودی تعمیم می دهند ، نمایان می شود. این اکتشافی غالباً باعث تصور غلط از شانس می شود. میانجی ها ی شناختی تاثیر بزرگی در تصمیم گیری ما دارند.

اکتشافاتی که داوری ها و انتخاب هم مورد استفاده قرار می گیرند موجب می شوند تا مشکلات پیچیده پیش آید و این موضوع مهمی برای کسانی که شیوه های تصمیم گیری را بررسی می کنند. قضات ساده تر به طور کلی ، آنها به دلیل استفاده بیش از حد یا استفاده نامناسب از آنها به عنوان منبع خطای جدی در نظر گرفته می شوند.

مردم انتظار دارند كه دنباله ای از وقایع ایجاد شده توسط یك فرآیند تصادفی ، حتی در صورت كوتاه بودن توالی ، ویژگی های اساسی آن فرآیند را نشان دهد.  در نتیجه ، پس از مشاهده دنباله ای از وقایع که بطور منظم اتفاق می فتد دچار اشتباه در می شوند . حال اگر فرض کنیم در مراحلی که انتظار داشتند انحرافی ببینند فکر می کنند برای برگشتن به مسیر در جهت مخالف برای اصلاح عمل کنند.

مردم بر روی این قاب بندی ها  (منظور همان روالهایی است که انتظار دارند تکرار شود) تعصب دارند چون آن را بخشی از تجربه خود می دانند، آنها بر اساس این قاب بندی ها اقدام به پیش بینی آینده می کنند، ریسک زندگی آنها را همین قاب بندی ها مشخص می کند. آنها اغلب به دنبال نتایج یکسان از سلسله اتفاقات مشابه هستند.

اگرچه اکتشافات داوری و تصمیم گیری یا استراتژی های ساده سازی گسترده و قابل پیش بینی وجود دارند ، اما به هیچ وجه جهانی وهمه گیر نیستند.در مطاله ای از مائول به این دست یافت که پیش بینی مبتنی بر قاب بندی در تمامی  افراد وجود دارد، تقریبا نیمی از افرادی که از قاب بندی در تصمیمات خود استفاده کرده اند شکست خورده اند .

یکی دیگر از دلایلی که واریانس استفاده از اکتشافات داوری و تصمیم گیری را توضیح می دهد اختلالات فردی است. در اندیشه های خاص قاب بندی نشده تاثیر شاخص های بررسی شده یا دیده نمی شود یا بسیار کم است

اختلافات فردی مورد دیگری است که واریانس اکتشافات داوری و تصمیم گیری را توضیح می دهد. اختلافاتی که سالها مورد توجه نبود، تلاشهایی که برای شناسایی تفاوت فردی در قبل وجود داشت را می شود نمایشی دانست. تا آنگه سه محقق به نامهای شاهام ، سینگر و شفر تفاوتهای فردی را ریسک پذیری و ریسک گریزی بررسی کردند و این موضوع محور فرآیندی شد که به تصمیم گیری ختم می شود.

محققان دیگر نشان دادند افراد با خصوصیات شخصیتی مختلف و سبکهای شناختی متفاوت به اکتشافات مختلفی دست پیدا می کنند، از مهارت مکالمه گرفته تا پیچیدگی ها درونی در این روال موثر است.

بعدا تمایل درونی برای درگیر شدن و لذت بردن از تفکر به عنوان تعدیل کننده ای مطرح شد که اثرات ناشی از تعصبات را در تصمیم گیری کاهش می دهد این نقطه ای بود که سبکهای تفکر در استدلال اکتشافی وارد شد.

تحقیقات نشان داد اکثر تصمیمات اشتباهی که رخ داد قابل شناسایی بوده فرد ابزار تصمیم گیری بهتر را در اختیار داشته اما اختلالات فردی که در اثر تفکرات عقلایی وجود دارد سبب شده تا توانایی های فرد کاست شود.

اهداف پژوهشی که بررسی حاضر دوگانه بود: برای اثبات بیشتر شواهد مبنی بر استدلال اکتشافی مربوط به تفاوتهای منظم فردی و درج یافتن یافتنهای “سبکهای تفکر” این تحقیق انجام شده بود.

در این تحقیق سعی شده بود نشان داده شود پردازش اطلاعات در دو سیستم متقابل موازی ، منطقی و تجربی ، با اصول مختلف کار می کنند:

 حالت عقلانی از طریق درک شخص از قواعد متداول منطق ، مشوره ای و تحلیلی است ، در درجه اول کلامی ، آگاهانه و عملکردی دارد. آهسته و خواستار است ، بنابراین ، برای اقدامات تأخیر آمیز و تجزیه و تحلیل پیچیده ، ناامید کننده مناسب است.

در مقابل ، سیستم تجربی به صورت خودکار و ناخودآگاه عمل می کند ، بصری ، خودکار است ، سریع ، انجمنی و جامع. سیستم تجربی وقایع را به صورت نمونه های بتونی نشان می دهد ، با تجربه گذشته از نظر احساسی قابل توجه شکل می گیرد و نتیجه است نه فرایند گرا. این امر به ویژه برای ارزیابی سریع اطلاعات و برای اقدامات تعیین کننده مناسب است.

اگرچه سیستم تجربی گزینه پیش فرض است که رفتارهای روزمره را تعیین می کند ، اما افراد وقتی می توانند به این کار انگیزه دهند ، می توانند به حالت فکری و منطقی تر فکر کنند. رفتار و اخلاق معمولاً تحت تأثیر دو سیستم در امتداد یک زنجیره تأثیر نسبی آنها قرار می گیرد.

پردازش اکتشافی حالت طبیعی عملکرد سیستم تجربی به عنوان یک سیستم بصری ، سریع و خودکار است که نمی تواند اتصالات انتزاعی را که مشخصه سیستم عقلی است ، برقرار کند. آن را از یک یا چند مورد تعمیم می دهد ، این رویدادها را به صورت تصاویر بتونی ، متن خاص ، کل نگر نمایش داده می شود و اطلاعات جدید را به طرح های فعال مرتبط می کند.

روش تحقیق : در این تحقیق دو جداگانه انجام دادند. روش اول بر روی تفاوتهای فردی بود، آنها روش های تصمیم گیری را برای سنین مختلف جنسیت های مختلف و شخصیتها مختلف بررسی کردند  و شیوه ها با هم مقابسه نمودند.

در بخش دوم روال های تصمیم گیری مختلف را در افراد مشخص بررسی کردند که ببیند چرا در حالات مختلف افراد فرضهای مختلف از روال های شبیه به هم دارند.

نتایج :

تحقیقات نشان داد که افراد تمایل به استفاده از استدلالهای اکتشافی در زمان داوری و انتخاب دارند. تفاوت های فردی و یا سبکهای شناختی سبب می شود خطاها تعدیل شوند. افراد به دنبال میانبر هستند و این امر آنها را به سوی تکرار روال ها پیش می برد، آنها دریافتند در نهای در موقعیتهای مختلف فرد به سوی یکی از دو روش تصمیم گیری پیش می رود عقلایی یا شهودی. منظور از شهودی همان تجربه کردن روش در یکی تصمیم گیری جدید و روش جدید است.

افرادی که به قضاوت تمایل داشتند به تفکر عقلایی بیشتر روی می آورند و افرادی که به انتخاب و داوری اعتقاد دارند به سمت تفکر شهودی می روند.

گردآوری مطلب: سعید امامی ابرقویی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *